ازدواج با علی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
خاطرات من

سرما خورده ام ناجور.............

شانسم رو میبینی اخه سه شنبه ارائه دارم...............

امروز واسه اون قضیه حجاب اکمل امروز با زهرا رفتیم پیش آقای حجتی....خیلی خوش با حال بود....بهمون چایی داد و بیسکویت تعارف کرد.......یه نیم ساعتی نشستیم و کلی صحبت کردیم که حوصله نوشتن ندارم....ولی خیلی تعجب کرد منو زهرا رو با هم دید!!!!!!!!!!!!

بعدشم دو تا کتاب بهمون هدیه داد.....

خلاصه بعدشم واسه کنفرانس ها رفتم اتاق استاد یثربی و داشتیم صحبت میکردیم که استاد فرهاد اومد به یثربی گفت :مهندس پاکن داری اونم که داشت میگشت و نداشت منم که جامدادیم دستم بود گفتم مهندس من دارم بفرمایین....

اونم با کلی تعارف گرفت و بعدم گفت مگه بچه های کامپیوترم رسم و از اینجور چیزا دارن که پاکن دارن؟منم گفتم:رسم نداریم ولی مشق که داریم......

خلاصه با حال بود...بعدشم رفتم پیش ابراهیم زاده و سوالایه ارائه ام  رو پرسیدم.....

از استاد زا... بگم

هفته پیش روز یکشنبه من تو سایت بودم که دیدم کژان اینا باهاش کلاس دارن...منم اصلآ محل ندادم ولی قشنگ تو زاویه دیدش بودم...چند دفعه نگاه کردم دیدم داره نگاه میکنه...کژان خیلی اصرار کرد که برم سر کلاسشون ولی نرفتم...

وقتی کلاسشون تموم شد اومد بیرون و داشت با یکی از بچه ها صحبت میکرد منم از جلوش رد شدم و بهش نگاه هم نکردم سلام هم نکردم....

بعد رفتم پایین و در نمازخونه و منتظره بچه ها بودم....تو یه زاویه ای وایستادم که اصلآ منو نمیدید...اخه نمیخاستم باهاش رودر رو شم...اونم از بالا داشت میومد و با یکی از بچه ها صحبت میکرد....که یه دفعه دیدم خودش گفت:

سلام خانوم....احوال شما؟خوب هستین....

منم هول شدم و جوابش رو دادم و بعدم با هم رفتیم بیرون و باهاش در مورد کنفرانسش صحبت کردم....و خلاصه کلی صحبتیدیم و خندیدیم.........

آه........................................................................................................

دیگه اتفاق خاصی نیفتاده فقط اون مزاحمه اون روز اس داد که تو رو خدا بهم جواب بدین....خنده دارش اینه گفت میخاستم باهاتون رو در رو صحبت کنم ولی ترسیدم بزنی تو گوشم

خلاصه بعدم گفت میخام باهاتون باشم...که منم جوابشو ندادم و بعدم گفت:مطمئن باشین احساس من به شما ذره ای هم کم نخواهد شد....

بعدم اون روز شمارشو دادم به داداشی که ببینه مال کیه...ولی هنوز خبرشو نداده.............

راستی چند روزه بچه ها دارن فال میگیرن واسه من هی فال ازدواج با علی در میاد اونم تو اسفند 91....جالبه.........

چند نوع گرفتن تو همش یه جورایی اون بود!!!!!!!!!!!

خدایا چنان کن سرانجام کار

                  تو خشنود باشی و ما رستگار

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 22:22 :: نويسنده : فرشته

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 10
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 518
بازدید کل : 30267
تعداد مطالب : 99
تعداد نظرات : 66
تعداد آنلاین : 1

<-PollName->

<-PollItems->

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت
کد جستجوگر گوگل

كد تغيير شكل موس